با دل نهنگ تورا دوست داشتم نهنگی ایستاده روی آب نهنگی که شبهانگاه مسافران ساحل رابه هاله ماه خیره میکرد ازبس که ازدرون حلقه ی هاله با جیغ میپرید روی قله سفیدوبرف گرفته ی یک موج بلند می ایستاد ناگهان عمودی با دم به درون آب فرو میرفت میرفت و میرفت و درنور مهتاب گم میشد تنها لبخندی کمرنگ از لبهای نه نهنگ لای کفشهای موج می‌ماند لبخندی نه بابوی دهان نهنگ عاشق همگی روی عکس ماه توی آب ایستاده و ذره ذره باموجهای کوچکتر به سمت مسافران ساحل می دویدند مانند میرفت ,نهنگ ,مسافران ساحل منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

آشنایی با ساخت پنجره دوجداره و سه جداره نمایندگی نرم افزار حسابداری هلو درمان زود انزالی مدیرت رفتار سازمانی تبیین مطالب روز ستاره سهيل در كوير تنهايي شهر راور